آخرین مطالب
امکانات وب
همیشه حواست به حرفایی که تو بدترین شرایطت به بهترین آدمای زندگیت میزنی باشه! چون همین بهترین آدمای زندگیت تو بهترین شرایطت از بدترین حرفایی که بهشون زدی به بهترین شکل ممکن برای گه کردن روزات استفاده میکنن!
از من به تو نصیحت! خفه شو و دهنتو ببند!
بعضی وقتا باید از خودت بپرسی اگه فلان چیزو ننویسم چی میشه؟ مثلا اگه ننویسی مشکل چه آدمی حل نشده باقی میمونه ؟ سوال بعدی اینه که نوشتنش چه دردی از تو یا بقیه کم میکنه ؟!حالا اصلا مهمه که باشی یا نباشی ؟....باید یادت باشه اینا رو هر روز از خودت بپرسی!
+آدمایی که میان همش از بدی دوستاشون میگن و کلی ادعای دوستی و این حرفا دارن خودشون تو دوستی از همه ت/خ/م/ی ترن!
قبل تر ها وقتی می نشستم توی آن حرم امن و دوست داشتنی ....
وقتی زل می زدم به آن ضریح طلایی ته دلم یک حس گنگ بود و مبهم.... قبل تر ها نمی دانستم چه بخواهم... چه بگویم...
به زائران مشتاقش که نگاه می کردم با خودم فکر می کردم در برابر این چشمهای اشکبار و این نگاه های پر از نیاز و امید من چه در دلم دارم...؟! و سکوت می کردم....
فکر می کردم در برابر این همه عظمت ... در برابر این همه اشتیاق.... در برابر این همه تمنا و حاجت حرفهای دل من خیلی کوچک و ساده و پیش پا افتاده است....
امسال اما ته دلم حرفی برای گفتن بود که حتی قبل از اینکه بار سفر را ببندم به امام رئوفم گفتم.... قبل از اینکه گنبد طلایی رنگش را ببینم بغضم را شکستم ...
امسال یک حرف... یک خواهش.... یک حاجت ته دلم بال بال می زد.... می آمد بالا... توی گلویم بغض میشد و اشک می نشاند توی چشمهایم....
امسال از امام رضا شفا خواستم....
خواستم اگر یک نفر... فقط یک نفر از خیل عظیم بیماران دایی جان در حقش یک دعای خیر کرده باشد ..به حق همان دعا ...همان خدا خیرش دهد ... لبخند به زندگیشان بر گردد...
خواستم نگاهشان کند.... گرم و پر محبت....
امسال اولین باری بود که دخترک زائر بارگاه با شکوهش بود.... کاش امام رئوف دعای زائر کوچکش را شنیده باشد....
.
برچسب : نویسنده : سینا simanooool بازدید : 125